شرحي بر "ه"

"إنّا أنزلناهُ فِی لَیلَةِ القَدرِ" 

... ما " هُ " را در شب قدر نازل کردیم. این هُ در لغت همان ضمیر متصل مفعولی است. محمول است. حمل شده است. با اسکورت می‌آید. با روح و ملائکه. اما این هُ چیست و کیست که قرآن از نزولش در شبی خاص یاد می‌کند؟! غالباً در هر زبانی در آغازِ کلام ابتدا اسم می‌آید. اول از کسی یا چیزی نام می‌برند آنگاه ضمیر جایش می‌نشیند. اما در این آیۀ کریمه  بی آنکه نام از کسی یا چیزی ببرد دفعتاً ضمیر را می‌آورد. هُ را می‌آورد. ما "او را" یا "آن را" نازل کردیم. آیا این هُ آنقدر آشناست و همه آن را می‌شناسند که نیازی به بیان اسمش نیست؟! اگر اینگونه است پس اختلاف مفسرین در فهم آن از چه روست؟! آیا اصلا این هُ دارای اسم هست؟! نامی دارد؟! شاید هیچ نام زمینی را بر نمی‌تابد. فراتر از اسماء لفظی است. بی نام است. این آیه تنها جایی نیست که هُ اینگونه بدون مرجع آمده است، در چندین جای دیگرِ قرآن از این هُ نام برده شده که مرجعش نامعین است. آن هم در مواقفی که حکایتی غریب دارند. به ضمیر‌های هُ به ویژه در "بِهِ"‌های قرآن بیش از پیش باید توجه نمود! "فَنَسُوا حَظّاً مِمّا ذُکِّرُوا بِهِ". (پس فراموش کردند بهره ای از آنچه را که به آنها متذکر شده بودیم!). آیا ممکن نیست خود این هُ مرجع باشد؟! مرجع کل شیء؟! "هو مرجعکم". آیا ممکن نیست که این اشاره به آن است که خودِ اصل از عمق باطن نازل می‌شود؟! همانچه را که جوهرۀ هستی می‌نامند؟! در این سوره اشاره به نزول فرشتگان و روح نیز هست، اما این هُ ضمیر مفرد است. تک نفره است. واحد است و در ابتدای سوره آمده است. وجود کلمۀ "کُلِّ أمر" نیز ما را به اصل سوق می‌دهد.
هُو تنها اسمی از اسماء است که هنگام بیان از عمق وجودت بر می‌آید. در اصل همان هُ است. معنایشان هم یکی است. "واو" اشاره به تداوم آن است. در لغت، یکی متصل است و دیگری منفصل. یکی وصل است و دیگری فصل. و این سوره بشارت "وصل" است. پس از ابتدا متصل آمده است. هُ . "إنا أنزلناهُ" ؛ ما او را نازل کرده ایم ...

*❤️ علیرضایعقوبی سورکی ❤️*